داستان زیبای بزرگی

داستان زیبای بزرگی

  داستان زیبای بزرگی  

          

پسر ده ساله ای وارد کافی شاپ شد و پشت میز نشست.خدمتکار برای سفارش گرفتن به سراغش رفت. پسر پرسید : بستنی شکلاتی چند است؟خدمتکار گفت 50 سنت ، پسرک پول خردهایش را شمرد و بعد پرسید بستنی معمولی چند است؟ خدمتکار با توجه به اینکه تمام میزها پر شده بود و عده ای نیز بیرون کافی شاپ منتظر بودند با بی حوصلگی گفت 25 سنت .پسر گفت برای من بستنی معمولی بیاورید.خدمتکار یک بستنی آورد و صورتحساب را به پسرک داد و رفت.

پسر بستنی را تمام کرد و صورتحساب را برداشت و پولش را به صندوق پرداخت کرد و رفت .هنگامی که خدمتکار برای تمیز کردن میز رفت گریه اش گرفت ؛پسر بچه در روی میز در کنار بشقاب خالی 15 سنت انعام گذاشته بود در صورتیکه میتوانست یک بستنی شکلاتی بخرد!!

آری شکسپیر زیبا میگوید:

بعضی بزرگ زاده شده اند ؛

بعضی بزرگی را بدست می آورند ؛

و بعضی بزرگی را بی آنکه بخواهند دارند ...



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







برچسب‌ها:
[ سه شنبه 26 آبان 1394برچسب:, ] [ 17:28 ] [ احمد صباغی ]
[ ]